حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

حامی ِ من زندگی ات را به رقص آور...

حامی ِ زیبای من : " به یاد داشته باش که عشق را نباید جایی گرفتار کرد و به مخمصه انداخت. تو نباید به هیچ یک از پله‌های این نردبان دل ببندی. به نردبان دل ببند، اما به پله‌های آن، هرگز. در غیر این صورت، موقف خواهی شد و به محض آنکه متوقف شوی،  از رشد باز می‌مانی.  آنگاه زمان می‌گذرد، اما تو درجا می‌زنی. بزرگ شدن و پیرتر شدن به معنای بالغ شدن نیست. پیر شدن، ساده و آسان است؛  هیچ فکر و برنامه‌ای برای آن نیاز نیست. درختان پیر می‌شوند، سنگ‌ها پیر و فرسوده می‌شوند، حیوانات پیر می‌شوند و انسان نیز. اما بالغ شدن، پدیده‌ای کاملا متف...
10 مرداد 1392

♥دلخوشی من♥ و یک نکته دیگر....

ﺭﻭﯼ ﭘـــــﺮﺩﻩ ﯼ ﮐﻌــﺒﻪ ؛ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺣﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳــﺖ : ﻧَﺒِّﺊْ ﻋِﺒَﺎﺩِﻱ ﺃَﻧِّﻴﺄَﻧَﺎ ﺍﻟْﻐَﻔُــﻮﺭُ ﺍﻟﺮَّﺣِـــﻴﻢُ    ﻭ ﻣـــﻦ . . . ﻫﻨــــﻮﺯ ﻭ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﮏ ﺁﯾــﻪ ﺩﻟﺨــﻮﺷــــﻢ :   " ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩﯼ ﻣﻬــــﺮﺑﺎﻧﻢ "     پـسـرم !   گـنـ ه کــار را نـاامیـد مکن.   چـه بـسـا کـسى هـستـــ کـ ه همیشـ ه بـا گـنـاه استـــ ،    سـرانـجـامـش بـخـیـر پـایـان یـابــد.   چــه بـسـا آدم خـوبـی ستـــ در اوّل عـمـرش    سـرانجـامش بـ ه آتـش کشـیـده شـود .    "سفـارش امـیـر ...
25 تير 1392

پسر کوچولوی من به حرفهای تازه ام گوش جان بسپار...

 حامی جان پسر کوچولوی دور ِ من : اگر ذخیره ی شادمانی هایت رو به اتمام است، نگاهی به آسمان بنداز! آنقدر منتظر بمان و آنقدر با عشق آسمان را نگاه کن، تا آن را در آغوش کوچکت جای دهی!!! در همان لحظه است که خدا را حس خواهی کرد… او را صدا کن، او را با عشق صدا کن! شادمان خواهی شد! چرا که به یاد خواهی آورد که زندگی را او به تو بخشیده و کاری کرده است که زندگی … به زنده بودن تو به خود ببالد!…   : اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت …  دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می‌کند &helli...
20 تير 1392

:)

شــــــــک نکــــن ...! آینــــده ای خواهـــم ساخت که , گذشتــــه ام جلویــــش زانـُــــــو بزنــــد ...! نه ، قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...! برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود , ... آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه , به هـــر روزی که جــای او نیـستـی به خودت لعنـــت بفـــرستـی ... ...
12 تير 1392

وبلاگ تکونی

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام  به همگی خوب باید بگم  امشب وبلاگمو تکوندم و باید بگم بسیار خوشحالم از این بابت اول اینکه بگم این مطالب فقط مربوط به من، حامی و خانواده م و بعضی دوستان عزیزم هست و باید بگم همه ی نوشته هام مربوط به خودم و زندگیمه ولاغیر.. البته اینو قبلا هم گفتم چندین بار اما اینجا هم متذکر شدم تا خوانندگان خاموش، روشن شوند  اگر مطلبی غم داشت برای خودمه اگه شاد بود برای خودمه اگه از عشق نوشتم از خوبی یا از بدی... Do you underestand???? قلبم ، مهمانخانه نيست که آدم‌ ها بيايند  دو سه ساعت يا دو سه روز توي آن بمانند و بعد بروند...  ...
12 تير 1392