حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

لذت ببر

1393/4/30 12:56
نویسنده : your daddy★☆
1,249 بازدید
اشتراک گذاری

ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ

 ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !

 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ

 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ :

 ﻣﺪﺭﺳﻪ .. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ ..

 ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ

 ﻣﺴﯿﺮ !

 ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ

 ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ....

اكنون نميخواهم بگذرد......

ميخواهم فقط لذت ببريم....

 

پسندها (6)

نظرات (5)

مامان شهره
2 مرداد 93 15:14
سلام به حامی ناز و خوشگل خاله و بابایی مهربون حامی امیدوارم که حالتون خوب باشه سال نو هم بهتون تبریک میگم امیدوارم سالی پراز موفقیت داشته باشید من از قبل از عید برام گرفتاری شخصی پیش اومد و نمی تونستم بیام نت به دوستای گلم سر بزنم و بعد از عید هم درد کمر و عمل کردن دیسک کمر همچنان نگذاشت که سراغی بگیرم از شما دوستان گل البته همچنان این میان سکته پدرم زمین خوردن و شکستگی پای مادرم هم مزید بر علت شده بود که الحمدلله یکمی الان روبراه شدم و تونستم پشت کامپیوتر بشینم من شرمنده ام که برای همه مطلباتون نمیتونم نظر بزارم فقط میخونم و مطمینا لذت میبرم از نوشته های خوبتون راستی من رمزتونم ندارم اگه میشه برام بزارید و یه چیز دیگه هر کس بیاد از مطالبتون کپی برداری بکنه هرچقدر هم تو این کار موفق باشه اما حسی که مخاطب واقعیتون از مطالب شما پیدا میکنه که نمیتونه تو مطالبش کپی کنه درسته بابایی پس همچنان با اقتدار برای حامی بنویسید
your daddy★☆
پاسخ
سلام،انشالله هميشه سلامت باشيد.....ممنون از اينكه روحيه ميدين
shemineh
9 مرداد 93 18:34
سلام.خوش به حال حامی جون به خاطر داشتن همچین پدر با ذوقی و خوش به حال پدر حامی جون به خاطر وجود این پسر زیبا و دوست داشتنی.توی بیان مطالبتون حس زیبا و عجیبی وجود داره یه احساس خاص و پر از سوال و اینکه هر لحظه چه اتفاقی پیش میاد مثل یه داستان..همیشه موفق باشید اگه میشه واسه منم رمز بفرستید میخوام بیشتر با حامی کوچولو آشنا بشم.شاد باشید
your daddy★☆
پاسخ
سلام، ممنونم از حسن نظرتون،،،
مامان طلا
16 مرداد 93 22:51
اهميشه خوش باشيد، لذت ببريد چون لايق آرامش هستيد، پدري مةل شما خيلي كم پيدا ميشه
سودابه
18 آبان 93 18:18
سلام پسرم خوبین الحمدالله. ببخشید من یک داستان نویس هستم و فعال در حوزه زنان.اما چند وقتی است که به عینه مشاهده میکنم که متاسفانه مردهای جامعه ما مورد ظلم از طرف زنان قرار گرفته اند روی چند کیس دارم کار میکنم و میخوام تا یک داستان بنویسم که مدافع حقوق پایمال شده آقایان است.می خواستم از شما بپرسم ببینم راضی هستید در داستانم از دلنوشته پدر که باشی(در صورتی کهمتن نوشته خودتان است) استفاده کنم یا خیر.البته می تونم در پی نوشت به استفاده از وبلاگ شما اشاره داشته باشم. در صورت رضایت لطفا خبرم کنید
مامان مريم
11 آذر 93 11:58
بیگ لایک