حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

خدایا....

"خداوندا،چون تو امین و عادل هستی، دعای مرا بشنو و به التماس من گوش بده. گذشته ها را به یاد می آرم و به آنچه تو برای من انجام داده ای فکر میکنم. خداوندا دعایم را هر چه زودتر مستجاب کن،زیرا امیدم را از دست داده ام. همه روزه از محبت پایدار خود برخودارم کن، زیرا بر تو توکل دارم. به درگاه تو دعا میکنم تا راه زندگی را به من نشان بدهی....علیرضا...   ...
27 دی 1391

همه ی زیبایی ها تقدیم به مادرم که دلش به رنگ ابی اسمانهاست...

زندگــی آرام اســت مثل آرامش یک خواب بلند زندگـــی شیریـــن است مثل شیرینی یک روز قشنگ ... زندگـــی رویایـــی است ... مثل رویـای ِ یکی کودک ناز زندگـــی زیبایـــی است مثل زیبایی یک غنچه ی باز زندگی تک تک این ساعت هاست زندگی چرخش این عقربه هاست زندگــی راز دل مــادرم است زندگی پینه ی دست پدر است زندگی مثل زمان در گذر است ... ...
27 دی 1391

حقیقت بابای تو...

رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند همراه کسانی بودم که همراهم نبودن وسیله کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم و تو چه دانی که من کیستم.... من سکوتی هستم در برابر همه اینها !!!
27 دی 1391