حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

تا وقتی که زنده ام حواسم بهت هست..

1391/11/10 21:40
نویسنده : your daddy★☆
367 بازدید
اشتراک گذاری
بعضــی حــرفا رو نه میشه گفت ... نه میشه نوشت ...

بعضــی حــرفــا مثل بارون میمونه ! بایــد رفت زیــرش و با تمــام وجـــود خیـــس شـــد ... گــریـــه کـــرد !

 امشب حال روحی م بــارونی بــود ...

اما
امیدوارم فــردا وسط آسمون دلم یه رنگیــن کمــان باشه !

حــواســم بهتـ هســت حامی جان ... تا وقتی که زنــده ام حواســم بهت هست ..
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مــآمــآنــے
10 بهمن 91 22:23


خییلی مواظبش باش
همه زندگیش باباشه[

حواسم هست..
مامان محمد امين
11 بهمن 91 3:34
اميدوارم هميشه دلتون آفتابي باشه ... اين نيز بگذرد


انشالله...
مامان محمد امين
11 بهمن 91 3:53
راستي قالب نو مبارك....خوشگل و نازه


ممنونم
مامان کیاراد
11 بهمن 91 11:33
همه چیز اگر گاهی کمی تیره مینماید...
باز روشن میشود زود،تنها فراموش مکن این حقیقتی است:
بارانی باید تاکه رنگین کمانی برآید...
ولیموهای ترش،تا که شربتی گوارا فراهم شود...
و گاه روزهایی در زحمت ،تا که از ما انسانهایی تواناتربسازد...
خورشید دوباره خواهد درخشید ،خیلی زود...
و تو خواهی دید......
دلت پر امید...


مرسی از متن زیباتون...

مامان آراد(خاطره)
11 بهمن 91 11:48
انش الله که همیشه زنده باشین و سایتون بالای سر حامی جون باشه..
روی ماه حامی جونو بوسسسسس


متشکرم...
fariba
11 بهمن 91 13:49
سلام.شرمندتون هستم .الان متوجه شدم.رمزرو بهم دادین.اولا تشکر میکنم بابت اعتمادتون.دوما از خدا میخام ک هرچه زودتر ب خواستتون برسید.


سلام.خواهش میکنم..مرسی..
متین مامی ایلیا
11 بهمن 91 15:55
واقعا چطور یه مادر میتونه یه بچه رو از پدرش جدا کنه؟ نمیدونم چی بگم ولی از نوشته هاتون پیداست که پدر خیلی خوبی هستید امیدوارم خیلی زود حامی جون برگرده پیشتون


تنها امید زنده بودنم به خاطر وجود حامی عزیزمه...
مهسا مامی کیارش
11 بهمن 91 19:13
حامی جون خوش به حالت که همچین بابای عاشق و دلباخته داری. قدر این بابا رو تا آسمونها باید دونست. بابای حامی جون خدا بزرگه امیدوار باشین. بوس بوس یه عالمه بوس برای حامی خواستنی
نوشته هاتون تاثیربرانگیزه کار هر روزمه اومدن به وبلاگ حامی جون



از لطف بی حدتون نسبت به اوضاع من و حامی ممنونم...خاله شما دلگرمم میکنید با حضورتوووووووووووون
مهسا مامی کیارش
11 بهمن 91 19:15
فراموش کردم وبلاگ جدید رو بهتون تبریک بگم امیدوارم با تغییر این وبلاگ زندگی شما و نگرشتون نسبت به زندگی تغییر کنه و همیشه شاد و سربلند باشین


ممنونم مامانی عزیز...یه روز خوب میاد...اینو میدونم....
مریم (مامان آندیا)
11 بهمن 91 22:01
خوش به سعادت حامی جووون با این بابای با احساسی که داره...... شما واسش همه چی هستین....پدر ..مادر...دوست...و پشت و پناه...شاد و خرم باشین الهی


امیدوارم اینطور باشه.....ممنونم...
مامان امیــــــــرعلی(پســـــرک شیطـــون)
15 بهمن 91 1:23
زندگی پر از فراز و نشیبه امیدوارم از این پس همیشه هوای زندگیتون آفتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــابی باشه ...




ياسمن
16 بهمن 91 13:42
شما مادر حامي يا باباش بعد چه اتفاقي افتاده؟