حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

(من و حامی)

1392/1/16 23:23
نویسنده : your daddy★☆
504 بازدید
اشتراک گذاری

روزی که از وجود تو دلبندم آگاه شدم...همانند کودکی در سراسر وجودم فریاد میزدم دلبندی از وجودم ...از گوشت و خونم می آید...آنقدر وجودت آرامبخش من شد که خودم را از یاد بردم...
وقتی حتی تو را نمیدیدم چیزی جز فکر حامی من  اینچنین مرا از خود بیخود نمیکرد...
سرمست از وجود مظلوم و زیبای تو ...
سرمست از عطر تو...
حامی...
هرچیزی با عشق تو به وجود می آید
با نفسهایت تشکیل میشود
و با بودنت معنای واقعی پیدا میکند
حامی؟

این به چه معناست؟
مگر نه اینکه (خدا) تکه ای از وجود خود را در بدن هر فردی قرار داده؟
آن نیمه ی من تو هستی پسرم!
نزدیکتر از نفس به من!

آه...که چه حس شیرینی است به نفس نفس افتادن ...بعد از یک روز کنار تو بودن و با تو بازی کردن...

پسرم؟
نوشته هایم را چندبار میخوانی؟میدانم تا زمانی که بتوانی بخوانی به اندازه روزهای عمرت و حتی بیشتر برایت نوشته دارم...
وقتت را به من میدهی؟برایم وقت میگذاری؟اینها تجربه ی 100 ساله ای نیستند...تجربه و حرفهایی هستند که در طول مدت کمی به آنها رسیدم...

عید نزدیک است...
هفت سین و عیدی بدون تو چه معنایی دارد؟

امسال از خدایم جز تو هیچ عیدی دیگری نمیخواهم...من باشم و تو ...

حامی به من برگرد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

تارا
9 اسفند 91 22:15
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام دلم امشب از خدا جز تو هیچی نمیخواد هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام!
فرشته
10 اسفند 91 0:38
سلام حامی جان این چندمین باره گه میام وبهتون سرمیزنم ولی شما نمیاین تو وب من بیا ومطلب خدای من وتو یکی ست را بخوان می فهمی که من هم دلم برای چی میسوزه


سلام متاسفانه چندبار سعی کردم اما وبلاگتون باز نشد کوتاهی از من نبوده..
الی مامی آراد
10 اسفند 91 1:35
مطمئنم حامی جونم وقتی بزرگ بشه و خوندن یاد بگیره به باباش خیلی افتخار میکنه
مامان محمد امين
10 اسفند 91 2:14
بي شك حامي وقتي بتونه اينا رو بخونه به وجود شما افتخار ميكنه ... غمگين نباشيد به اميد خدا حامي جون عيدم مياد كنارتون
هستی
10 اسفند 91 12:31
سلام بابایی.
ظهرتون بخیر .دیدی حالا من نظر دادم ولی تو نظرها نبود غیر از اون نظر خصوصی ،حتی ایمیل دادم خواستم ثابت کنم تقصیر من نیست من دیروز پیام دادم ولی تو نظرات نبود .امیدوارم حداقل نظراتم میخوانی حالا نشان تو نظرات نبود اشکال نداره . به هر حال قابل ندونستی ورمز ندادی..اشکال نداره به دل نمیگیرم .منتظر جوابتون بودم درمورد اون نظر خصوصی که گفتم بهم ایمیل بزنی.خیلی چشم انتظار گذاشتی .اگر میشه ایمیل تون میگی.
بابایی مطمئن هستم هر لحظه هر زمان هر دقیقه شما درکنار حامی جان هستی حامی شما را فراموش نمیکنه وقدر شما رو میدونه .همینیکه که باهم بازی میکنی وشاد هستی در کنار این از همه چی مهمتر ،راستی مگه حامی جان عید پیش شما نیست .پس کجاست اینطور نباشه چون شما حامی خیلی بهم وابسته هستی .دعامیکنم هیچکس نتونه شما وحامی از هم جدا نکنه .آمین
حامی جان برایت دنیایی به زیبایی هرآنچه زیبایش میدانی آرزومیکنم.
خوب دیگه باید برم امشب تولد بابا علیرضا هستش در تدارک امشب با مامانم هستیم .دوباره میام بهتون سر میزنم.



سلام حقیقتش من به ادما خیلی اعتماد ندارم خصوصا اونایی که اینجا عضو نیستن....پس ازم ناراحت نشید من واقعا به ادمای ناشناس بی اعتمادم...
تارا
10 اسفند 91 12:50
راستی یادم رفت بپرسم تقویم مشکلی نداشت؟
ایرادی چیزی؟



نه عالی بود ممنونم
مامان محمد طاها
10 اسفند 91 14:54
انشالا امسال یه سال عالی واستون باشه البته در کنارهم..حامی باید بهتون افتخار کنه!


انشالله...من که کاری نکردم براش....
مهسا مامان کیارش
11 اسفند 91 2:28
♣♣♣_____________♣♣♣ _ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣ ♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣ ♣___________♣___♣ __________ ♣ ♣____________♣_♣ ___________ ♣ _ ♣____________♣ ___________ ♣ __ ♣________----------------------♣ ____ ♣ __________________ ♣ ______ ♣ ______________ ♣ ________ ♣ __________ ♣ __________ ♣ ______ ♣ _______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣ ______ ♣____♣__♣__♣____♣ _______ ♣_____♣♣_♣____♣ _________ ♣_♣__♣♣__♣ ________________ ♣♣ _________________ ♣♣ __________________ ♣♣ _________________ ♣♣
مامان راضیه
12 اسفند 91 0:01
دلم گرفت
سالی پر از شادی براتون آرزو دارم بابایی
این نیز بگذرد ولی ...


...................
ممنونم....
سارا
12 اسفند 91 9:24
سلام مگه حامی کجا رفته ؟ امیدوارم عید باهم باشید پیشاپیش عید رو به حامی و بابای مهربونش تبریک میگم بابایی حامی بزرگ میشه و نوشته هاتو هزاران هزار بار می خونه. موفق باشید


سلام...پیشمه فعلا....البته تا مدتی.... ممنونم
مامان ثمر
12 اسفند 91 11:22
مسلما حامی وقتی بزرگ بشه و بتونه نوشته هاتون رو بخونه با تمام وجود به داشتن چنین پدری افتخار می کنه
امیدوارم امسال بهترین عید رو در کنار هم داشته باشید بابایی


ممنونم خیلی زیاااااااااااد
مامان کیاراد
12 اسفند 91 11:48
سلام به بابای مهربون
همیشه امیدی هست چون خدایی هست...
به امید سالی پر از شادی و خوشحالی برای شما ....


سلام خاله ی خوب حامی....ممنونم همچنین شما....
مامان آرشيدا قند عسل
12 اسفند 91 12:56
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود دست دلم می لرزد


اما به خواجه می سپارم تا امید را از دلم نگیرد ;


دلم می خواهد همیشه بگوید :


یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور......
حامي جان قدر پدر مهربانت را بدان ، بي ترديد تكيه گاه محكمي است براي تو .


چشم خاله ی مهربوووووووووووووووووووونم
فریبا ما مان جوجه کوچولو
12 اسفند 91 13:20
امیدوارم عید امسال حامی جون کنارتون باشه و از بودنش غرق لذت شوید...


مممنونم....انشالله...
امیر مهدی و عمی
12 اسفند 91 19:00
سلام بر حامی جون و بابای مهربون
خیلی نوشتتون پر از احساس بود
امیدوارم حامی نازنین همیشه در کنار شما باشه و لحظات بسار خوبی رو در کنار هم داشته باشید
همون طور که گفتید زندگی خیلی خیلی پر فراز و نشیبه انشااله آخر فرازو فرودها خدا دستمونو محکم بگیره
بابای حامی جون اگه ممکنه به ما هم رمزو بدید.
ممنون


ممنونم که به دیدنمون میاین...
فرشته
13 اسفند 91 0:55
حامی جان سلام خاله .حق دارید که وبم براتون باز نمیشه شاید دلیلش اینه که با اینترنت اکسپلورر میان چون منم با اکسپلورر از توی وب شما تو قسمتی که قبلا براتون پیام دادم باز نشد شاید شما نتونین از موزیلا بیاین باز بشه ممنونم که جواب پیاممو دادین شاد باشید


سلام خاله ی مهربون...ممنون که توضیح دادید
متین مامی ایلیا
13 اسفند 91 19:35
این پست و خوندم خیلی غصه دار شدم
ایشالا که بزرگ شه و بتونه بیاد پیشتون و با هم شاد باشید


انشالله..
سودابه
18 اسفند 91 1:08
ای کاش گذشت ای کاش کمی آرامش ای کاش به خاطر حامی میتوانستید.........
موقع سال تحویل در جوتار حضرت رسول هستم و دعایتان میکنم.
شادی را برایتان آرزومندم


لطف بزرگی میکنید...
سمیه مامان پارسا
20 اسفند 91 20:03
عجب بابای با احساسی آفرییییییییییییییییییییییییییییییین ایشالا همیشه با گل پسری سالم و سلامت باشید