حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

برای روزهای نبودنم....

1392/2/6 20:00
نویسنده : your daddy★☆
625 بازدید
اشتراک گذاری

جمله هایی که همه ی ماها یه روزهایی به شنیدنش احتیاج داریم و حامی ِ عزیزم اگر زمانی من توی این دنیا... نبودم... میتونی بیای بخونی و بدونی که همه ی لحظه ها به فکرت  بودم و چقدر دلم میخواست باهات حرف بزنم و درحالیکه کنار هم هستیم اینهارو برات بگم......

 

دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه  رابه راه درست هدایت می کند ...

می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده...


تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت ...
 

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری. ...

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان ....
 

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره ....
شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت ....

وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است ....
و مهم ترین اینهاااااااااااااااااا :

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند ...

می خندم...

ساده می گیرم...

ساده می گذرم...

بلند می خندم و با هر سازی میرقصم ...

نه اینکه دل خوشم!

نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد!

مدتی طولانی شکســــتم، زمین خوردم،

سخــــتی دیدم، گــــریه کردم و حالا ...

برای " زنده ماندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ" زده ام ...!

روحم بزرگ نیــــست! دردم عمیــق است ...

می خندم که جای زخــم ها را نبینی ...

دوستت دارم ....منِ تو...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

هیراد کوچولو
6 اردیبهشت 92 15:30
خدا نکنه این چه حرفیهادم ناراحت میکنید دشمنتون بمیرهمطمئن باشید خیلی زود حامی جون میاد پیشتون و کنار هم خوش هستید هیچکسی نمیتونه از هم جداتون کنه.شما به این جوونی و خوبی شاد باشید و غصه نخورید هیچکس لیاقت نداره بخاطرش عذاب بکشید


عذاب نمیکشم دیگه خاله ی حامی...خوبم..
خاله ی شیرین
6 اردیبهشت 92 15:32
مثل همیشه حرفاتون زیباست و به دل میشینه.خوشحالم که خوبید و میخندی زندگی یعنی همین...حتی اگه زخمهای عمیقی داشته باشیم





مامان کیاراد
6 اردیبهشت 92 15:49
سلام بابای مهربون
مثل همیشه زیبا و دلنشین بود ... ولی دیگه برای حامی جون از نبودن نگید هر چند این یک حقیقت محض و برای همه ما هست اما اجازه بدید هر موقع حامی جون این مطالب را خوند دلش نگیره براش بنویسید شاید در آینده فرصتی نباشه تا این حرفها گفته بشه ولی نبودن نه .... البته ببخشید میدونم شما بهتر از هر کسی میدونید که چی بنویسید ولی .....
راستی مطالب زرد رنگتون به خاطر رنگشون خیلی سخت خونده میشه....
مرسی و ممنون....


سلام.....راستش حالم خیلی خوب نیست این روزها....سعی میکنم عوض اش کنم .....
متین مامی ایلیا
6 اردیبهشت 92 15:50
مثل همیشه عاااااااالی، مخصوصا متن اخر که نارنجی نوشتید،


ممنونم خاله جان ...
سودابه
6 اردیبهشت 92 16:06
چقدر زیبا و پر معنا..........
ایشالا باشید و خودتون بهش بگین بابایی مهربون


ممنونم....تا خدا چی بخواد
هستی
6 اردیبهشت 92 17:26
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی لب زخنده بستن است گوشه‌ای درون خود نشستن است گل به خنده گفت زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد تو چه فکر می‌کنی؟ کدام یک درست گفته‌اند من که فکر می‌کنم گل به راز زندگی اشاره کرده‌است هرچه باشد او گل است گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده‌است!
هستی
6 اردیبهشت 92 17:27
در نشیب و فراز راه خستگی آور آنگاه که می لغزیم صدایی مهربان و شادمان می گوید: "پشتکار شکست نخواهد خورد." آنگاه نیرویی نامریی مارا برمی خیزاند آتش به جانمان می زند وجانی مهربان به ما می گوید: "ازامید دست بر مدار تا به هدف برسی." "هومر نلسون"
هستی
6 اردیبهشت 92 17:28
فقط شاد باشی با حامی جان بس...........
مامان راضیه
6 اردیبهشت 92 20:12
سلام ایشالا سایه ی پر مهرت همیشه روسر حامی جون هست و خودت همه اینا رو مو به مو بهش یاد میدی
روزهای خوب در راهه به شیشه جلوی ماشین فکر کن
نگران نباش بابایی همه چیز درست میشه من مطمئنم
امیدت و از دست نده این فقط یک پیچه که می دونم با موفقیت ردش می کنی



ممنونم خاله جونه مهربونه حامی....برای حضورت و دلگرمی هات...
مامان کیاراد
6 اردیبهشت 92 20:41
بابای مهربون خودتون بهتر میدونید که:
رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند...
پس مثل همیشه ...
امیدی هست چون خدایی هست ...
امیدوارم زودتر حالتون مساعد بشه ...


ممنونم....خوبم...
مامان راضیه
6 اردیبهشت 92 20:52
نظر خصوصی


مرسی خاله ی مهربون....
مامان آرشيدا قند عسل
7 اردیبهشت 92 8:04
زندگي زيباست اي زيبا پسند
زيبه انديشان به زيبايي رسند
آنقدر زيباست اين بي بازگشت
كز برايش مي توان از جان گذشت!
جمله هاتون بسيار زيبا و دلنشين اند و البته حقيقت محض
سايه تون ساليان سال رو سر حامي جان باشه و در كنار هم شاد شاد شاد شاد باشيد.


ممنونم خاله ی مهربون....
مامان بهداد
7 اردیبهشت 92 13:16
قشنگ بود.