حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

نوشته ی بابای حامی برای خودش...

1391/10/29 23:17
نویسنده : your daddy★☆
448 بازدید
اشتراک گذاری
برای من تاسف نخورید
چون لیاقت زندگی کردن را دارم و راضی ام وبه اهدافم خواهم رسید
ناراحت آدم هایی باشید که به خودشان می پیچند و
از همه چیز شاکی اند
آن ها که روش زندگی شان را مثل مبلمان خانه
دائم عوض می کنند
همینطور دوستان و رفتارشان را
پریشانی شان دائمی است
و به همه کس سرایتش می دهند
از آن ها دوری کنید
یکی از کلمات کلیدی آن ها عشق است
از آنان که ادعا دارند
هر آن چه می کنند دستور خداست هم بپرهیزید
چرا که نتوانسته اند آن طور که می خواهند زندگی کنند
برای من تاسف نخورید
چون تنهایم...
و در سخت ترین لحظات شوخ طبعی همراهم بوده است....
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آراد(خاطره)
30 دی 91 1:31
سلام...ما به تازگی با وبلاگتون آشنا شدیم...میشه گفت تمام مطالبتونو خوندم...یه غمی توی وبلاگتون سرک کشیده...امیدوارم مشکلتون حل بشه هر چند به نظرتون نا ممکن باشه...بازم به خاطر حامی جون امیدتونو از دست ندین...
پیش ما هم بیاین خوشحال میشیم با هم دوست باشیم..
با اجازتون لینکتون کردیم..شما هم دوست داشتین لینکمون کنین..



سلام....لطف کردید.با اففتخار لینک شدید
مامان کیاراد
30 دی 91 10:52
آرزو دارم دلت از غصه ها خالی شود
سهم تو از زندگی یک عمر خوشحالی شود....



fariba
1 بهمن 91 1:54
چقدر روان و زیبا مینویسید.‏*‏‏*‏امید انکه نوشته هایتان بوی شادی بگیرند


ممنونم از شما دوست عزیز...
مــآمــآنــے
2 بهمن 91 9:42

نوشتتون به دلم نشست
موفق باشی
ممنون از حضورت


متشکرم