حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

زمانی که بابا هم مثل تو بود...

1391/11/3 18:30
نویسنده : your daddy★☆
408 بازدید
اشتراک گذاری
زمانی به زبان گل‌ها سخن می‌گفتم.
زمانی هر کلمه‌ای را که کرم ابریشم می‌گفت می‌فهمیدم.
زمانی در خفا به وراجی‌های سارها می‌خندیدم
و در رخت‌خوابم با مگسی گپ می‌زدم
و با گریه‌ی هر دانه برف در حال مرگ که فرو می‌افتاد همدردی می‌کردم.
 چه شد که این‌ها همه از یادم رفت؟!!!
چه شد که این‌ها همه از یادم رفت؟!!!!!
 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نگاری
3 بهمن 91 18:36
هستی
3 بهمن 91 19:26
سلام
شما هم کوچولو بودین نی نی نازی بودین
ماشاالله به حامی کوچولو خدا حفظش کند
انشاالله وصال هم نزدیک باشه برای پدر و فرزند

اومدم برای یک ختم قرآن دعوت تون کنم برای سلامتی یک کوچولوی سه ساله به نام علی
http://termination.blogfa.com/
و همینطور یک جمع دوستانه کوچیک در این وبلاگ کار خوب داریم که آدرسش را این زیر می دم خوشحال می شیم شما کنارمون باشین اگر تمایل هم ندارین که انشاالله همیشه موفق باشید
http://kare-khoob.blogfa.com/



مامان دخملی
4 بهمن 91 0:38
الان یه چند روزی هست که میام به وب حامی سر میزنم ولی درست پست ثابت وبشو نخونده بودم
شرمنده
ای خدا امیدوارم هر چه زودتر حامی بیاد پیشتون



الان یک هفته است که دورم ازش و ندیدمش...
fariba
4 بهمن 91 16:23
سختیها ومشکلات زندگی انقدر توانایی دارن که ذهن مارو از اون همه زیبایی منحرف کنه و به سمت خودش بکشونه.ما داریم با سختیها بزرگ میشیم....در واقع فرصت فکر کردن به زیبایی هارو نداریم.همگی درگیریم...
تارا
5 بهمن 91 13:04
مرد: وقتى من مُردم، هيچ مرد دیگه ای مثل من پيدا نخواهى کرد. زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى «مثل تو» خواهم گشت...؟ آپم
مامان آرشيدا قند عسل
7 بهمن 91 12:38
سلام چه گل پسري چقدر شيرين و ناز ماشاالله، چرا پيشتون نيست؟ هر جا هست اميدوارم جاش امن باشه و راحت و سالم ، موفق باشيد.
اميدوارم بزودي ببينيدش.


سلام.ممنونم...متشکرم..من هم امیدوارم.
مامان راضیه
30 بهمن 91 12:15
با اجازه لینک شدید


خوشحال میشم..