حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

بابایی دیگه زده به شعر حامی جان...

1391/10/27 14:47
نویسنده : your daddy★☆
521 بازدید
اشتراک گذاری
من از سرمای این سوز زمستان
هیچ باک ام نیست
من از سرمای یخبندان بعد از برف می ترسم
من از خشکی سوز حرف هایی که می آید
من از وجود نفرت در خانه ام ...میترسم
من از لغزندگی قلب آدم ها
از آن رسوایی بعد از شکستن ها
من از دل ها و سر های شکسته
در ره این طوفان وباد می ترسم
از آن آه و فقان هایی
که دامنگیر این احساس می گردد
می ترسم
من از سوز زمستان و سردی دست خیابان ها
نمی ترسم...
من از بودن کنار نفرت می ترسم
گریزانم، چنان افتان و خیزانم
که دستم/که جانم، نگیرد بر پر
هیچ
که از آتش گریزانم
که این آتش اگر افتد به دامانم
وای بر حالم/ وای بر جانم
وای بر دامانم.....
وای بر من حامی جان...وای...
بابا علی رضا.
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ساناز
23 دی 91 17:38
سلام. عزیزم میتونی به سایت ما سر بزنیwww.ninipal.com.هم لباس به قیمت باورنکردنی بخری و یا لباسهایی که دیگه نیاز نداری و نو هستند رو بفروشی. برای اطلاعات بیشتر بهم زنگ بزن:۰۹۳۷۱۱۳۹۵۵۹
مامان بهنود
23 دی 91 23:43
سلام
خیلی تحت تاثیر نوشته هاتون قرار گرفتم
باید سرد و گرم زیادی از روزگار کشیده باشی
ولی هرچی که هست امیدوارم روز به روز تو زندگی قوی تر و برای پسرت پدر لایق تری باشین.
به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم...


سلااااام....ممنونم..یک چیزی بیشتر از سرد و گرم...لینکتون کردم .