حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

پسرم تو ازادی ..از حالا تا همیشه....پرواز کن...

تو را دوست میدارم اما بندی نیستم بر پاهایت عشق من به تو بال ست برای پریدنت آرزوی من ... اوج گرفتن در آسمان رویای توست دل زمینیم همیشه بودنت را می خواهد دل آسمانیم پروازت را طلب میکند گرچه می فشارد دلتنگی قلبم را در چنگ اما عشق حریف فاصله هاست و من تو را خویش را رها می خواهم رها.............. ...
10 اسفند 1391

خدا...

"مهم نیست چقدر ثروت داری ،هرگز قادر به خریدن یک ساعت اضافه برای زنده ماندن،نخواهی بود..............اما رابطه نزدیک با خدا زندگی تو را تا ابد گسترش خواهد داد.............امروز به خدا نزدیکتر شو."   ...
9 اسفند 1391

آزادی واقعی...

حامی من :    از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم آزاردهنده بود .گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس کسی را از دست نمی دهد زیرا هیچکس مالک کسی نیست.... این تجربه واقعی آزادی است : داشتن مهمترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی..!دوستشان داشته باش تا بی نهایت اما در نهایت همه چیز به عهده خود انهاست ...توفقط به احساس خودت بچسب...ما مسوول خودمان هستیم نه احساسات دیگران.... پسرم اگر اینهارا درک کنی به سعادت و منتهای عشق میرسی.... ...
29 بهمن 1391