حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

برای رویاهایم با تو...

شب نمایان و  کوچه در خواب است  من به یادِ تو مست و بیدارم  می نویسم: ـ رها ـ بخوانش عشق  باورم کن که دوستت دارم !!رها.... تو را ثبت میکنم  نگاه میدارم  برای آرامشی همیشگی  برای قرار گرفتنِ "دل" برای روزهای دلتنگی  جایی ست در عمق روح و فکر و قلبم که کسی از آن خبر ندارد  تو را میگذارم آنجا  درست در تاریکترین و عمیق ترین و خلوت ترین جای فهم ام  میگذارمت آنجا و به هیچ کس هم نخواهم گفت که تو آنجایی  تا هر شب در تنهایی هایم بیرون ات بیاورم  بگذارمت روبروی خودم  در آغوشت بکشم و نگاهت کنم  تو هم برایم حرف بزنی و لبخندهایت را بریزی توی چشمهای من  ...
12 فروردين 1392

خانمهای محترم بشتابید!!!

هر هدیه همسرتان نشانه چیست؟؟ ( از ما که گذشت مینویسم شاید شما بهره ای ببرید!) حامی جان اینها به درد شما هم میخوره هاااااا بعدهاااااا از بهترین اتفاقاتی كه ممكن است برای خانم‌ها پیش بیاید، گرفتن هدیه از همسر یا نامزد است. زن‌ها به طور فطری علاقه شدیدی به هدیه گرفتن دارند، چون این هدیه‌های به ظاهر ساده در نظر زنان نشانی از علاقه و قدردانی به آنهاست.   مجله ایده آل : از بهترین اتفاقاتی كه ممكن است برای خانم‌ها پیش بیاید، گرفتن هدیه از همسر یا نامزد است. زن‌ها به طور فطری علاقه شدیدی به هدیه گرفتن دارند، چون این هدیه‌های به ظاهر ساده در نظر زنان نشانی از علاقه و قدردانی به آنهاست. هرچند كه فرا...
7 فروردين 1392

تولد مادرجووووووووووووون جوووونی

امام سجاد(ع) فرمودند: حق مادرت این است که بدانی او تو را به گونه ای حمل کرد که هیچ کس، دیگری را چنین حمل نمی کند و تو را از ثمره قلب خود چیزی عطا کرد که هیچ کسی به دیگری نمی دهد و تو را با همه ی اعضای بدن خود محافظت کرد و باکی نداشت که خود گرسنه باشد و به تو غذا دهد، یا تشنه باشد و تو را سیراب کند، یا خودش عریان باشد و تو را بپوشاند، یا خود در آفتاب باشد و تو را در سایه قرار دهد و برای تو از خوابش بگذرد و تو را از سرما و گرما حفظ کرد تا برای او باشی. بدان که تو توان تشکر از او را نداری جز به یاری خدا و توفیق او. منبع: مفاتیح الحیاه،ص۲۲۴ اینها که نوشتم تنها اندکی از شأن و منزلت مادرهاست... خداوند بزرگ تو را آفرید برای تمام دنیا ...
7 فروردين 1392

منٍ تو...

من لبریزم .. لبریز از حرفهایی که هرگز نخواهم گفت و حس هایی که همیشه مرا دچار است . حالتی عجیب در من که حاصلش به شدت سکوت است و خاموشی ؛ و نگاهی خیره که مرا با خود به دور دست های تاریخ ِ خود می برد . دوست دارم تمام شب را رانندگی کنم تنها ، تا سپیده ، و با آهنگی که مرتب در گوشم می خواند هم صدا شوم ..   ...
5 فروردين 1392

تست روانشناسی بسیار جالب!

شش سوال زیر به دقت فکر کنید و جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید. به ادامه مطلب توجه کنید! ١- خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب می‌اندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات می‌رسانید و از آن بالا می‌روید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود می‌بینید؟ . . . جواب ها نزد خود یادداشت کنید لطفا . . . . ۲- خود را به...
4 فروردين 1392

داستان کودک و پیرمرد..

  کودک گفت: «گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد.» پیرمرد گفت: «من هم همینطور.» کودک آرام نجوا کرد: «من شلوارم را خیس می کنم.» پیرمرد خندید و گفت: «من هم همین طور.» کودک گفت: «من خیلی گریه می کنم.» پیرمرد سری تکان داد و گفت: «من هم همین طور.» «اما بدتر از همه این است که…» کودک ادامه داد: «آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند.» بعد کودک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد. پیرمرد با بغض گفت: «می فهمم چه حسی داری ، می فهمم..     م نِ او...   ...
27 اسفند 1391