حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

حرفهای بابا راجع به شریک زندگیت...

1392/1/25 19:48
نویسنده : your daddy★☆
760 بازدید
اشتراک گذاری

 

21.jpg  حرفهای اصلی در ادامه مطلب:

او بی عیب نیست، شما هم همینطور و هر دوی شما هیچگاه کامل نخواهید بود اما اگر او می تواند حداقل یک بار شما را بخنداند، باعث شود دو بار به او فکر کنید،

و اگر پذیرفت که یک انسان است و اشتباه می کند، با او بمانید و از جان برایش مایه بگذارید.

او در وصف شما شعر نخواهد سرود، هر لحظه به شما فکر نخواهد کرد، اما بخشی از وجودش را به شما خواهد داد که می داند می توانید آن را بشکنید.

به او آزار نرسانید، تغییرش ندهید و بیش از توانش از وی انتظار نداشته باشید. موشکافی نکنید، وقتی خوشحالتان می کند لبخند بزنید. وقتی عصبانیتان می کند آرامش خود را حفظ کنید.

 وقتی نیست دلتنگش شوید. عاشقش باشید. چون آدم ِکامل وجود ندارد اما همیشه یک نفر هست که با او کامل ترین لحظات را تجربه می کنید.......

36.jpg

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان پارسا
25 فروردین 92 20:38
عالی بود من که 30 سالمه پند گرفتم مرسیییییییییییییییی


خوشحالم که به دردتون خورد....امیدوارم به درد حامی بخوره....شاید تا اون موقع که بخوام بهش بگم دیگه توی این دنیا نبودم....
هستی
26 فروردین 92 10:35
*•.¸¸.•*´×،^%$#@. *•.¸¸.•*´ ★ ☆  ★  ☆  ┊  ┊  ┊  ┊ ┊  ┊  ┊  ★ ┊  ┊  ☆ ┊  ★ ☆ ★ حامی جان امیدوارم آسمون زندگیتون همیشه صاف و مهتابی باشه ★ ★ ☆  ★  ☆  ┊  ┊  ┊  ┊ ┊  ┊  ┊  ★ ┊  ┊  ☆ ┊  ★ ☆
هستی
26 فروردین 92 10:43
لبخند لبخند زدي بهار بي تاب شكفت يك پنجره روبروي مهتاب شكفت آن لحظه كه چشمه از نگاهت جوشيد احساس فرو خفته مرداب شكفت...
تانسو
26 فروردین 92 11:45
سلام من هر روز به وبلاگتون سر میزنم خیلی زیباست بعضی پستاش اشکمو در میاره. واسه حامی دوست داشتنی خوشبختی آرزو میکنم. راستی تو نظر قبلی هم گفتم که با اجازه تون لینکتون کردم


سلام ممنونم...لینکتونو بذارید تا منم استفاده کنم..
مامان ثمر
26 فروردین 92 12:36
واقعا همینطوره خیلی مطلب مفیدی بود
همیشه مطالب آموزنده و زیبایی انتخاب می کنید.. کمتر بابایی پیدا میشه که فرزندش رو در کودکی با حقایق واقعی زندگی آشنا کنه این باعث میشه که حامی جون خیلی زود پخته بشه و اطرافیانش رو خوب خوب بشناسه
عالیههههههههه


ممنونم خاله ی مهربووون... امیدوارم اطرافیانش و همه ی آدما رو خوب بشناسه....همه ی تلاش من همینه....
مهسا (مامان آینده ی یه دخملی♥)
26 فروردین 92 13:40
خیلی حرفای قشنگی بود
خوش به حال حامی جان که این همه مطلب مفید رو در آینده می خونه و درس میگیره
واقعا پدر دلسوز و با فکری هستین..


متشکرم دوست عزیز..
مامان راضیه
26 فروردین 92 14:26
مطلب بسیار زیبایی بود ما هم استفاده کردیم
بابایی دستت درد نکنه
حامی عزیزم و ببوس
حامی خاله قدر بابایی و بدون


ممنونم ...
پرهام
26 فروردین 92 15:47



چی شده؟
مامانی
26 فروردین 92 16:10
سلام . دیگه توی این دور زمونه عشقها الکی شده همه اش به ظاهر است اون عشق واقعی نیست که الان بین زن وشوهر وجود داره
تانسو
26 فروردین 92 17:22
سلامی دوباره به بابایی حامی آدرس وبلاگم رو براتون گذاشتم. خوشحال میشم بهم سر بزنید
مرضیه مامان سلما
26 فروردین 92 23:39
اینکه خیلی از مطالب رمز دارن یعنی خواننده جدید نمی خوای و لیست دوستات رو بستی ؟
جدی می پرسم


نه دلیلش این نیست!!!! معلومه که حامی جون دوستای جدید میخواد
مهسا(مامان رها)
27 فروردین 92 0:38
خیلی زیباست نوشته هاتون.روی حامی جون رو ببوسین.خوشحال میشیم به وبلاگ ما هم سر بزنین.مرسی.


ممنونم.....
مامان ثمین
27 فروردین 92 9:53
سلام.روز به خیر.
واقعا زیبا و زیبا بود.نوشتمم روی یک برگه و گذاشتم توی کیفم تا همیشه همراهم باشه و بخونمشون.واقعا بعضی وقتا قصدمون آزار رسوندن نیست ولی نمیدونم چی میشه که طرف مقابل رنجیده میشه شاید لحن بیانمون شاید ....نمیدونم..........


سلام خاله...خوشحاااااااااااااالم که به دردتون خورد.....
هستی
27 فروردین 92 15:44
چقد بچه ها ارزش دارن واقعــــــــــــــــــناااااااااااااااااا خوشبحال حامی که همچین بابایی داره
هستی
27 فروردین 92 15:44
اگر عشق نبود؛ به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟ کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟ و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم .... اگر عشق نبود؛
هستی
27 فروردین 92 15:45
کاش وقتي آسمان باراني است ، چشم را با اشک باران تر کنيم کاش وقتي که تنها ميشويم ، لحظه اي را ياد يکديگر کنيم . . .
مامان سبحان جون
27 فروردین 92 17:40
خیلی زیبا نوشتین واقعا لذت بردم و پند گرفتم


متشکرم دوست عزیز.
مامان کیاراد
28 فروردین 92 19:43
سلام بابای مهربون
بسیار بسیار زیبا بود


سلام خاله جونه حامی ممنونم
مامان کیاراد
28 فروردین 92 19:44
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .


اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است .

اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

اگر واقعا عاشقش باشی ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .

اگر واقعا عاشقش باشی ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

گر واقعا عاشقش باشی ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست .

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست



دست][دست
بله...................... همینطوره...اما الان همه چیز دروغه....همه دنبال پول اند... همه به فکر خودشونند....هرکاری که براشون کردی میشه وظیفه.....همه چیز رو به راحتی به باد فحش و بددهنی میگیرند و جالبه فکر میکنند سکوت تو نشونه ی ضعفته!!!نمیدونند که آدم بخ خاطر پارس هرکسی عکس العمل نشون نمیده و فقط نمیخواد تا مرز کوچیکی اونا پیش بره....در هر صورت زیبا بود...اگر باشه...
مامان مانی
28 فروردین 92 21:32
سلام
اولین بار به وبلاگتون سر میزنم
دقیقا با حرفاتون موافقم
امیدوارم حامی همیشه سایه شما رو بالا سرش داشته باشه و کنار شما از تجربیاتتون استفاده کنه



سلام..مرسی خاله جان که به دیدنمون اومدین... ممنونم...
مامان کیاراد
29 فروردین 92 0:54
البته من هم تا اندازه ای با نظر شما موافقم اینکه الان درصد بالایی از عشقها دروغ و شاید به خاطر پول یا دلایل دیگری به غیر از عشق باشه ولی نه همه عشقها ... ولی این را هم اضافه کنم که بسیاری از ما فکر میکنیم که عاشقیم در حالی که هنوز نمیدانیم عشق یعنی چه ؟....
مامان شايان
29 فروردین 92 19:07
سلام نوشته هاتون مثل هميشه زيبا و دلنشين بود اما دوست خوبم ما آدمادر عمل و در زندگي حقيقيمون خيلي از اين متن ها فاصله گرفتيم عشق واقعي خيلي كم شده
مامان شايان
29 فروردین 92 19:10
منو ببخشيد اگه امكانش هست يك بار ديگه رمزتونو برام بفرستيد ممنون بازم ببخشيد
سجاد
1 اردیبهشت 92 23:14
سلام
با کلیپی از نماز خوندن سجاد کوچولو آپممممممممم

منتظرتونیم


سلام...چقدر خوب...
mahdi...ܓܨܓܓܨ
6 اردیبهشت 92 14:54
..................... چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره ی یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید. هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه ی باران را روی شیشه ی اتاقش بشنود. آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند. اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به هم نوعانم دفن شوند. گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید یا به کسی که نیازمند شماست کلام محبت آمیزی بگویید. اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند..
عاطفه مامان الای
5 خرداد 92 17:50
اگه عملتون هم مثل حرفاتون باشه
میتونم بگم که اون زنی که با هاشون زندگی میکردین اون باخته نه شما ...مردی که اینا رو بنویسه البته اگه عمل کنه ...هرگز ترک شدنی نیست...اون لیاقت شما رو نداشته...آخه من خیلی اوقات آدمایی رو دیدم که یه چیزی رو که تو روم میگن دفعه بعد که موقع عمل به اون کاره قولهایی رو که دادن انکار میکنن ...حتی به چشمای آدم نگاه میکنن وانکار میکنن ...دوست دارم اون لحظه خفشون کنم ...من به عمل اعتقاد دارم والا همه بلدن حرف بزنن ...قبل از هر کاری باید کسی رو که میخوایی خیلی امتحان کنی ...


........خدا...
گــاهی تـــمامی ارتــــش انـــسانی ...نیــــروهای شـــیــطانی ...ادعــیه ، طلــسم ، ورد !نـمیتواند تـو را به آرامـش یک نــجوای عاشقانه برساند ...** خــودم را به تــــو میسپـارم خــــــدای من ** ...