کودکانه ی ما بزرگترها....
آیا به یاد میآوری زمانی را که کودکی بیپیرایه و بازیگوش بودی
و با نگاهی سرشار از شگفتی و حیرت به زندگی نگاه میکردی؟
آن روزها، زندگی جادویی بود و پُر از هیجان،
و کوچکترین چیزهای زندگی نیز تو را به وجد میآورد.
آن روزها، شبنمی را که روی ساقهی علفی میدیدی،
درنگ میکردی و غرق تماشا میشدی؛
پروانهای را که در هوا میدیدی،
به تماشایش میایستادی؛
برگها و سنگها را از روی زمین برمیداشتی
و با شگفتی به آنها خیره میشدی،
گویی پُربهاترین گنجها را روی زمین پیدا کردهای.
آیا آمادهی آن هستی تا جادوی زندگی را دوباره تجربه کنی؟
آیا آمادهی آن هستی که سرشار شوی از شگفتی و حیرت ِ کودکانه؟
پس خود را برای جادویی بزرگ آماده کن!....
و با نگاهی سرشار از شگفتی و حیرت به زندگی نگاه میکردی؟
آن روزها، زندگی جادویی بود و پُر از هیجان،
و کوچکترین چیزهای زندگی نیز تو را به وجد میآورد.
آن روزها، شبنمی را که روی ساقهی علفی میدیدی،
درنگ میکردی و غرق تماشا میشدی؛
پروانهای را که در هوا میدیدی،
به تماشایش میایستادی؛
برگها و سنگها را از روی زمین برمیداشتی
و با شگفتی به آنها خیره میشدی،
گویی پُربهاترین گنجها را روی زمین پیدا کردهای.
آیا آمادهی آن هستی تا جادوی زندگی را دوباره تجربه کنی؟
آیا آمادهی آن هستی که سرشار شوی از شگفتی و حیرت ِ کودکانه؟
پس خود را برای جادویی بزرگ آماده کن!....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی